0916-309-7345 info@nexora.com
افسانه‌ی عشق ماه و خورشید | داستانی از عشق جاودان
داستان‌های عاشقانه 907 بازدید 19 بهمن 1403 - 18:26

افسانه‌ی عشق ماه و خورشید | داستانی از عشق جاودان


گاهی قصه‌ها از واقعیت زیباترند… افسانه‌ها از عشق‌هایی می‌گویند که در میان سرنوشت‌های تلخ و تقدیرهای سخت، برای رسیدن به هم می‌جنگند، اما گویی جهان همیشه برای عاشقان نقشه‌ای دیگر دارد.

می‌گویند خورشید و ماه از ازل دل در گروی هم داشتند. خورشید با نوری سوزان، ماه را می‌پرستید و ماه، با نور نرم و مهربانش، همیشه به دنبال خورشید در حرکت بود. اما آسمان، گسترده و بی‌رحم، این عشق را نپذیرفت.

خداوند که دید این دو، بی‌تاب یکدیگرند، تصمیم گرفت عشقشان را بیازماید. پس، روز و شب را آفرید. خورشید محکوم شد که روزها در آسمان بدرخشد و ماه شب‌ها، تنهایی را در دل تاریکی به دوش بکشد. با این حال، این جدایی هم نتوانست شعله‌ی عشقشان را خاموش کند. ماه هر شب به امید دیدار خورشید در آسمان می‌رقصید و خورشید، در طلوع‌های بی‌تابانه، نام ماه را زمزمه می‌کرد.

اما سرنوشت، بازی دیگری در چنته داشت. گاهی که دل‌هایشان تاب نیاورده و اشتیاقشان بی‌حد می‌شد، خداوند لحظه‌ای کوتاه از دیدار را به آن‌ها بخشید: کسوف. لحظاتی که ماه و خورشید، بی‌اعتنا به جهان، در آغوش هم می‌درخشند و زمان، نفس‌هایش را در سینه حبس می‌کند. اما این وصال کوتاه است، همچون آهی که در میان سینه‌ی آسمان جا می‌ماند.

افسانه‌ها پر از چنین عشق‌هایی هستند. از لیلی و مجنون گرفته تا شیرین و فرهاد، قصه‌ی عاشقانی که یا در حسرت هم ماندند یا در راه عشق از دنیا گذشتند. اما آنچه عشق ماه و خورشید را خاص می‌کند، این است که آن‌ها هنوز هم، هر روز و هر شب، در جستجوی هم هستند. هیچ پایانی برای عشقشان نیست، حتی اگر هرگز نتوانند کنار هم بمانند.

و این‌گونه شد که خورشید و ماه، تا ابد در تمنای هم باقی ماندند؛ جدایی‌شان ابدی، اما عشقشان جاودانه. و هر بار که کسوف رخ می‌دهد، می‌فهمیم که حتی تقدیر هم گاهی از عشق شکست می‌خورد…


نظر شما درباره این افسانه چیست؟ آیا به چنین عشق‌هایی باور دارید؟ دیدگاه‌های خود را با ما به اشتراک بگذارید!

Powered by Froala Editor

نظرات